گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تاریخ تمدن - عصر لویی
فصل هفتم
.V -اوج خوشبختی


پیرایشگران پیروزی پیرایشگر شامل یک انقلاب مذهبی نیز بود. کلیسای انگلستان، به سبب منسوخ شدن نظام اسقفی، در 1643 از هم پاشید. شکل پرسبیتری مذهب پروتستان که در آن جماعتهای مذهبی تحت امر کشیشان بودند و کشیشان نیز به نوبه خود از سینودهای پیرو مجمع عمومی تبعیت میکردند در 1646 مذهب رسمی کشور شد، اما این غلبه پرسبیتری دو سال بعد، وقتی که پراید پرسبیتریان را از پارلمان طرد کرد، پایان یافت. برای مدتی چنین به نظر میرسید که دین از حاکمیت دولت یا اتکا به حمایت مالی آن آزاد خواهد شد.اما کرامول (که تقریبا در همه چیز با شاهی که خودش او را کشت موافقت میکرد) معتقد بود که یک کلیسای بهرهمند از حمایت دولت برای تعلیم و تربیت و حسن اخلاق ضروری است. در 1654، یک “کمیسیون آزمایش” تعین کرد تا روحانیان را از جهت مناسب بودن آنان برای دریافت عواید کلیسا و مواجب بیازماید.تنها استقلالیان (پیرایشگران)، باتیستها و پرسبیتریان قابل انتخاب بودند. هر حوزه کلیسایی مجاز بود که یکی از دو شکل “نظام پرسبیتری” یا”نظام آزادی کلیساهای محلی” را که در آن هر جماعت مذهبی بر خود حکومت میکرد انتخاب کند. پیرایشگران شکل نظام آزادی کلیساهای محلی را اختیار کردند; نظام پرسبیتری که در اسکاتلند رواج داشت، در انگلستان بیشتر به لندن و لنکشر محدود بود. روحانیان انگلیکان، که روزی بسیار مقتدر بودند، از معاش خود منفک شدند و مانند کشیشان کاتولیک خدمات مذهبی را برای پیروان خود در محلهای مخفی انجام میدادند. در 1657 جان او اولین به سبب حضور در مراسم انگلیکان توقیف شد. مذهب کاتولیک هنوز غیر قانونی بود. دو کشیش (کاتولیک) به سبب “گمراه کردن مردم” به دار آویخته شدند(1650، 1654); و در 1657 پارلمنت پیرایشگر با موافقت کرامول قانونی گذراند که به موجب آن هر شخص بیش از شانزدهساله که از مذهب کاتولیک دست نمیکشید، میبایست متحمل از دست دادن دو سوم مایملک خود بشود. تا سال 1650 مذهب تا حدی وضع رضایت عمومی به خود گرفته بود: فقیران از فرقه های ناراضی باتیستها، کویکرز، اصحاب سلطنت پنجم و غیره یا کاتولیکها طرفداری میکردند; طبقات متوسط بیشتر پیرایشگر بودند; اشراف و بیشتر نجبا(مالکان بیعنوان) به کلیسای منحل شده انگلیکان وفادار ماندند.

عدم رواداری مذهبی به جای آنکه کاهش یابد وضع معکوس به خود گرفته بود. به جای آنه انگلیکانها کاتولیکا، ناسازگاران و پیرایشگران را بیازارند، پیرایشگران پیروزمند، که سابقا تقاضای رواداری مذهبی میکردند; حال کاتولیکها، ناسازگاری و انگلیکانها را میآزردند. آنها استفاده از کتاب دعای عمومی را، حتی در خلوت خانه ها، منع کردند. پارلمنتهای پیرایشگر آزادی مذهبی رابه بریتانیاییها منحصر کردند که نظریه تثلیت، اصلاح دینی، کلام خدا بودن کتاب مقدس و طرد اسقفان را میپذیرفتند. بدین ترتیب، سوکینوسیان یا اونیتاریانیستها مشمول تعین رواداری مذهبی نبودند. برای هرگونه انتقاد از اعتقادنامه یا مراسم کالونی جریمه های سنگین تعیین میشد. کرامول از پارلمنتهای خود باگذشتتر بود. او از اجرای برخی از مراسم انگلیکان چشم پوشی میکرد و به عده کوچکی از جهودان اجازه داده بود در لندن زندگی کنند و حتی کنیسه بسازند. دو واعظ آناباتیست او را به منزله حیوان مکاشفه1 تقبیح کردند. اما او مذهب آنان را صبورانه تحمل کرد. کرامول نفوذ خود را برای جلوگیری از ایذای هوگنوها در فرانسه و تعقیب والدوسیان در پیمون به کار برد; اما وقتی که مازارن در عوض از او خواست که رواداری بیشتری نسب به کاتولیکها در انگلستان نشان دهد، اظهار داشت که نمیتواند از حمیت و تعصب پیرایشگران جلوگیری کند. شاید دین در میان یهودیان نقش مهمی را در زندگی روزمره ایفا میکرد که در میان پیرایشگران; و در حقیقت آیین پیرایشگری در هر چیز بجز الوهیت مسیح با دین یهود توافق داشت. سوادآموزی تشویق میشد تا هرکس بتواند کتاب مقدس را بخواند. عهد قدیم با اخلاص ویژهای مورد توجه بود، زیرا نمونهای از یک جامعه تحت سلطه دین به دست میداد. کار عمده زندگی عبارت بود از نجات از آتش دوزخ; شیطان واقعیت داشت و همه جا حاضر بود و فقط عنایت خداوند میتوانست عده کمی از برگزیدگان را قادر سازد که نجات را به میراث برند.
عبارت کتاب مقدس و تندیسهای قدیسان در سراسر گفتارهای پیرایشگران سایر بود; افکار و رویاهای مربوط به خدا و مسیح (اما نه مریم) اذهان را روشن میکرد و میترساند. لباس پیرایشگران ساده، تیره رنگ و بی پیرایه و سخنانشان جدی و آهسته بود. از ایشان انتظار میرفت از تمام خوشیهای دنیوی و لذات جسمانی چشم بپوشند. تماشاخانه ها، که در 1642 به سبب جنگ بسته شده بودند، تا 1654 به واسطه تحریم پیرایشگران همچنان بسته ماندند. مسابقه اسب دوانی، جنگ خروس، کشتی و انداختن سگان به جان خرس و گاو ممنوع شده بودند و برای حصول اطمینان از این که خرسهای لندن هرگز به چنگ سگان نیفتند، سرهنگ نیوسن پیرایشگر همه آنها را کشت. تمام تیرهای ستونهای رقص کنده شدند. زیبایی مایه سوءظن بود. زنان به عنوان همسر با وفا و مادر خوب گرامی بودند; در غیر این صورت، به

1. حیوان سهمگینی که وضعش در “مکاشفه یوحنا” آمده است. - م.

منزله وسایل وسوسه و اسباب طرد مردان از بهشت، نزد پیرایشگران منفور بودند. موسیقی، جز در سرودهای مذهبی، کفرآمیز تلقی میشد. آثار هنری کلیساها منهدم میشدند و هیچ اثری، جز چند صورت عالی که به دست سمیوئل کوپر و پیتر لیلی هلندی انجام گرفت، به وجود نماید. کوشش پیرایشگران برای تحت کنترل در آوردن اخلاقیات شاید کاملترین کوشش از زمان شریعت موسی تا آنان زمان بود. ازدواج مدنی معتبر شناخته شد و طلاق مجاز گشت، اما زنای محصنه جنایتی بزرگ محسوب میشد; مع هذا بعد از دو مجازات اعدام به سبب این گناه، هیچ هیئت منصفهای دیگر کسی را محکوم نکرد. سزای ادای سوگند بر حسب منزلت طبقاتی تعیین میشد،دیوک دو برابر بارون و ده برابر یک فرد عادی جریمه میپرداخت، و شخصی برای گفتن اینکه “خدا گواه من است” جریمه شد. چهارشنبه روز پرهیز اجباری از گوشت بود، حتی اگر آن روز با عید میلاد مسیح مصادف میشد و سربازان مجاز بودند بعنف وارد خانه ها شوند تا ببینند آیا این پرهیز رعایت میشود یا نه. در روز یکشنبه هیچ دکانی نمیبایست باز باشد، هیچ بازی یا ورزشی انجام نمیگرفت، هیچ کار دنیوی اجرا نمیشد و هیچ مسافرت اجتناب پذیری مجاز نبود; “راه رفتن خودپسندانه و جلف در آن روز” ممنوع بود علی رغم بازگشت اخلاقیات به حال سابق پس از بازگشت خاندان استوارت، یکشنبه در انگلستان تا زمان ما همچنان “افسرده” ماند. بسیاری از این تحریمهای قانونی و اجتماعی بر طبع انسانی بسیار گران بودند. گفتهاند که عده زیادی از مردم در زمان حکومت کرامول ریاکار شدند، مانند معمول گناه میکردند و دنبال پول و زن و قدرت میرفتند، اما همیشه رخساری جدی و حق به جانب داشتند، با طمانینه و وقار سخن میگفتند، و عبارات مذهبی بر زبانشان جاری بود. و با این حال، چنین مینماید که تعداد زیادی از پیرایشگران با اخلاص و شجاعت طبق اوامر انجیل زندگی میکردند. هزاران واعظ پیرایشگر، در دوران بازگشت خاندان استوارت، به جای آنکه اصول اخلاقی خود را ترک کنند، با فقر میزیستند. سلوک اخلاقی پیرایشگران ذهن را محدود میکرد، اما اراده و خوی را نیرومند میساخت و به آماده کردن انگلیسیان برای حکومت بر خود یاری میداد. اگر خانه با ترس از دوزخ و نظامات پیرایشگری بیروح شد، زندگی خانوادگی مردم عادی نظم و صفایی یافت که از فساد اخلاق برگزیدگان در سلطنت چارلز دوم زنده بیرون آمد. بر روی هم، رژیم پیرایشگر شاید موجب بهبود اخلاقی شد که پس از تجدید و تقویتش به وسیله متودیسم در قرن هجدهم، تعالی یافت و به آنجا رسید که ممکن است سزاوار قسمت اعظم ستایشی باشد که به اخلاق نسبتا عالی ملت امروزی بریتانیا تعلق میگیرد.